Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-02@16:31:46 GMT

آقای پوراحمد «جوهر سینما» را در اختیار دارد

تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۶۲۸۵۶

آقای پوراحمد «جوهر سینما» را در اختیار دارد

سال های دهه هفتاد، وقتی قصه های مجید کیومرث پوراحمد پخش می‌شد، توجه های زیادی را جلب کرد. نقدهای زیادی هم در باره آن نوشته شد. یکی از نقدها را مرتضی آوینی نوشت که بارها هم بازنشر شد. حالا با درگذشت کیومرث پوراحمد، خواندن بخش هایی از این نقد خالی از لطف نیست:

این که «قصه‌های مجید» هویتی کاملاً ایرانی دارد بیش‌تر به‌ساختار سینمایی سریال باز می‌گردد تا جوهر داستانی آن.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نمی‌خواهم رابطه‌ی این سریال را با قصه‌های آقای مرادی کرمانی انکار کنم، بلکه می‌خواهم بگویم که روایت آقای پوراحمد از «قصه‌های مجید» کاملاً متعلق به خود اوست. شکی نیست که این تنها یکی از صورت‌های سینمایی متعددی است که داستان‌های آقای مرادی کرمانی می‌توانست به خود بگیرد. اگر «مجید» کرمانی بود و نه اصفهانی، چه روی می‌داد؟

بدون تردید جذابیت کار کم‌تر می‌شد، اما باز هم به جوهر سینمایی آن لطمه‌ای وارد نمی‌آمد. کارهای پیشین آقای پوراحمد گواهی بر این مدعا می باشند. او در شیوه‌ی کار خویش استقلال دارد و مقلد سینمایی هیچ فیلمساز دیگری نیست، اما به هر تقدیر، کاری که او کرده است قابلیت شگفت‌انگیز سینما را در قبول فرهنگ‌ها و هویت‌های گونه‌گون نشان می‌دهد.

آقای پوراحمد «جوهر سینما» را در اختیار دارد و این امری نیست که تصادفاً روی داده باشد؛ سینما به این آسانی‌ها مسخر فرهنگ‌های دیگر نمی‌شود. در میان فیلم‌هایی که در سال‌های اخیر اکران شده‌اند تنها «نیاز» را می‌شناسم که به اندازه‌ی «قصه‌های مجید» ایرانی بوده است، چرا که «نیاز» هم با تقرب به همان تکنیکی که آقای پوراحمد در اختیار دارد ساخته شده است. مهم همین تکنیک است که به فضا و هویت داستان امکان ظهور می‌دهد و اگرنه، چه بسیار داستان‌های خوبی که در همین مرحله‌ی دگردیسی از بین رفته‌اند.

در «فاصله‌ی بین سناریو و فیلم» یک مرحله‌ی دگردیسی وجود دارد. در این مرحله است که فیلم تعین پیدا می‌کند. الان برای تماشاگران سریال «قصه‌های مجید» بسیار دشوار است که مجید و یا بی‌بی را در چهره‌ای دیگر تصور کنند، اما این واقعیتی است که اگر «قصه‌های مجید» به دست هر کارگردان دیگری می‌افتاد، این دو شخصیت چهره‌هایی دیگر به خود می‌گرفتند و فیلم فضای دیگری پیدا می‌کرد. در این مرحله‌ی دگردیسی که «کرم ابریشم سناریو» به «پروانه‌ی فیلم» تبدیل می‌شود، کارگردان همه‌کاره است. این اوست که به بی‌بی و مجید «موجودیتی سینمایی» می‌بخشد.

در دنیای داستان، مجید فقط یک اسم است که در کنار بی‌بی، که او هم موجودیتی فراتر از یک اسم ندارد، زندگی می‌کند. خواننده‌ی داستان مجاز است که چهره‌های بی‌بی و مجید و فضای زندگی آنها را در عالم خیال بپرورد و بنابراین، این دو نفر می‌توانند به تعداد خوانندگان قصه‌های خویش چهره‌هایی متفاوت پیدا کنند؛ چهره‌هایی مجرد که هرگز وضوح و تشخص عکس‌ها و تصاویر را ندارند. اما وقتی مجید داستان، در چهره و رفتار هنرپیشه‌ای که اکنون نقش مجید را بازی می‌کند انحصار می‌یابد، دیگر امکان تخیل از بیننده دریغ می‌شود.

روایت سینمایی آقای پوراحمد از «قصه‌های مجید» نه تنها چیزی از اصل داستان نکاسته است بلکه اساساً از حد یک «داستان مصور» فراتر می‌رود. او با نزدیک شدن به روح داستان‌ها، مجید و بی‌بی و دیگر شخصیت‌ها، فضاها و وقایع را آن‌سان که در وجود خود می‌یافته، باز آفریده است و حاصل کار، یک زندگی است، واقعی‌تر از آنکه بتوان در وجود آن تردید کرد.

 اکنون دیگر هیچ‌کس دوست ندارد باور کند که مجید و مادربزرگش وجود خارجی ندارند؛ آنها وجود دارند، اما نه در زیر این آسمان و نه داخل این خانه‌های دلگیر. نمی‌گویم در کجا، اما بی‌بی واقعاً هست و هنگامی که مجید ـ که او هم واقعا وجود دارد ـ در سفر دچار مشکلی می‌شود و کلاغ‌ها قارقار می‌کنند، با نگرانی به آسمان نگاه می‌کند.

آقای پوراحمد برای آنکه تا این اندازه به واقعیت نزدیک شود چه کرده‌ است؟ «قصه‌های مجید» تا آنجا واقعی است که تماشاگر عادی را به این اشتباه دچار می‌کند که هیچ تصرفی در واقعیت انجام نگرفته است. او نمی‌داند که دشوارترین کار در سینما دستیابی به این حد از «واقعی بودن و سادگی» است. ..آقای پوراحمد تکنیکی را می‌جسته است که او را با واقعیت یکی کند و این تکنیک را یافته است؛ با پرهیز از اسنوبیسم و احتراز از هر نوع مبالغه، و وفادار ماندن به سادگی واقعیت، هرچند بسیار سطحی و غیرسینمایی جلوه کند: شعرهای بی‌وزن و قافیه‌ای که مجید می‌گوید جزئی تجزیه‌ناپذیر از زندگی او به نظر می‌رسند، حال آنکه اگر «قصه‌های مجید» تا این حد به واقعیت سادگی نزدیک نشده بود، این شعرها و بسیاری دیگر از حالاتی که اکنون با شخصیت مجید در هم آمیخته‌اند به عناصری غیرسینمایی مبدل می‌شدند.

مجید شخصیت خارق‌العاده‌ای دارد، اما در عین حال قهرمان و یا ضد قهرمان نیست. او با جرأت و شهامت بسیار به همه‌ی تجربیاتی که نوجوانانی در سن و سال او را به خود جلب می‌کنند دست می‌یازد، اما میزان موفقیت او در این تجربه‌های شجاعانه درست به اندازه‌ی تماشاگرانی است که فیلم را می‌بینند، نه بیش‌تر و نه کم‌تر.

او شخصیت درخشان و بسیار دوست‌داشتنی و شگفت‌انگیز خود را از میان وقایعی بسیار بسیار ساده که در نظر اول مضامینی غیرسینمایی جلوه می‌کنند ظاهر می‌سازد، و همین است که زیباست. مجید در برابر زندگی تنهاست و جز بی‌بی کسی را ندارد، اما در عین حال میزان موفقیت و یا شکست او درست به اندازه‌ی دیگران است. دیگر بازیگرها نیز در «قصه‌های مجید» ادا در نمی‌آورند؛ آنها در نقش خویش زندگی می‌کنند.

«قصه‌های مجید» ریتم آرامی دارد و سال‌های سال از عالم «پلنگ صورتی» و «تام و جری» دور است. زیبایی‌اش در سادگی است و نزدیکی به واقعیت، و مثل آیینه‌ای است که در برابر زندگی خودمان قرار داده‌اند. و با این‌همه، سخت جذاب است.

طاق ضربی، هشتی، حوض، پاشویه، باغچه، بهار خواب… و لهجه‌ی شیرین اصفهانی که مثل کاشی‌های مسجد شیخ لطف‌الله زیباست. می‌بینم که با «قصه‌های مجید» همان‌همه انس دارم که با خانه‌مان، با برادر کوچک‌ترم و با مادربزرگم که همه‌ی وجودم، حتی خاطرات فراموش‌شده‌ام را در چادر نمازش می‌یابم، در صندوقخانه و در ته صندوقچه‌اش که مکمن رازِ ایران زمین است. و در داخل بقچه‌ای که بوی تربت کربلا می‌دهد و مرا نه به قبل‌های دور، که به همه‌ی حضور تاریخی‌ام پیوند می‌زند.

«بی‌بی» همان پیرزنی است که خانه‌ای به اندازه‌ی یک غربیل داشت، اما به اندازه‌ی یک آسمان آفتابی، مهربان بود؛ همان پیرزنی که چارقدش بوی عید نوروز می‌داد. «یادت باشه، آقا مجید! مقصد همین‌جاست.» و این سخن را «محمود آقا» می‌گوید که شغلش رانندگی است، یعنی شغلی که اقتضای طبیعی‌اش، شتاب‌زده از مقصدی به مقصدی دیگر رفتن است.

چقدر ایرانی است! چقدر شبیه پدر من است که اتومبیلش را در گاراژ می‌گذارد و صبح‌ها پیاده سر کار می‌رود تا از بوی کوچه‌ها محروم نماند، کوچه‌هایی که بعد از یکصد و پنجاه سال غرب‌زدگی هنوز از بوی یاسِ درختی و اقاقیا خالی نشده‌اند… و من همان مجیدم. و مجید هم «ملک محمد» است و هم «حسن کچل». دلم می‌خواهد «قصه‌های مجید» را تنهای تنها تماشا کنم تا ناچار نشوم که جلوی گریه‌ام را بگیرم. دوستت دارم، ایران!»

کیومرث پوراحمد امروز در 74 سالگی در بندرانزلی درگذشت.

کد خبر 752023 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها کارگردانان سینمای ایران سینمای ایران کیومرث پوراحمد

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران سینمای ایران کیومرث پوراحمد کیومرث پوراحمد آقای پوراحمد قصه های مجید اندازه ی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۶۲۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتصاب مجید اکبرشاهی به عنوان «دبیر ستاد اربعین سیما»

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط‌عمومی معاونت سیما، محسن برمهانی معاون سیما در حکمی مجید اکبرشاهی را به سمت «دبیر ستاد اربعین سیما» منصوب کرد.

در حکم معاون سیما خطاب به اکبرشاهی رییس مرکز سیمرغ آمده است: ضمن طراحی و برنامه‌ریزی در جهت اقدام هماهنگ سیما و طراحی پویش‌های رسانه‌ای، از هم اکنون نسبت به تشکیل تیم‌های لازم محتوایی و اجرایی اقدام نموده و جلسات هماهنگی با شبکه‌ها و بخش‌های ذی‌ربط و همچنین هماهنگی با دستگاه‌های رسمی و نهادهای جبهه فرهنگی انقلاب را در دستور کار قرار دهید.

اخذ سیاست‌ها، چارچوب‌های محتوایی، مدل عملیاتی، اولویت‌ها و راهبردها از مراکز طرح و برنامه و ارزیابی سیما، انجام طراحی ویژه‌برنامه‌های مختص این مناسبت، هماهنگی، ارایه خدمات اعزام و اسکان و تمهید تجهیزات و عوامل فنی و تولید در مسیر اربعین، نجف اشرف، کربلای معلی، سامرا و کاظمین و همچنین ایجاد یکپارچگی و اتحاد بصری در مجموعه آنتن سیما و نهایتا نیل به کنداکتور ویژه از دیگر مواردی است که در حکم معاون سیما به آن تاکید شده است.

در این حکم همچنین از زحمات صادق یزدانی دبیر پیشین ستاد اربعین سیما در طول این مسؤولیت قدردانی شده است.

کد خبر 6093349 عطیه موذن

دیگر خبرها

  • پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال شناسایی شد
  • شناسایی پیکر مطهر شهید دفاع مقدس پس از ۴۲ سال
  • معرفی اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کودک
  • اختراع ایرانی برای پایش فساد میگو با فناوری نانو
  • ترتیل صفحه 244 کلام الله مجید+ صوت
  • معلمان خاطره‌انگیز در قاب تصویر
  • مجید اکبرشاهی «دبیر ستاد اربعین» سیما شد
  • مجید اکبرشاهی «دبیر ستاد اربعین سیما» شد
  • انتصاب مجید اکبرشاهی به عنوان «دبیر ستاد اربعین سیما»
  • سکانس‌هایی از فیلم تورقوزآباد